معنی تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن, معنی تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن, معنی تgاa، lmaa، sud، [b m [ib، sud fgdy، تgاa lcbj lmadbj, معنی اصطلاح تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن, معادل تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن, تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن چی میشه؟, تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن یعنی چی؟, تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن synonym, تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، سعی بلیغ، تلاش کردن کوشیدن definition,